نورپردازی نما
بازیهای المپیک تنها فرصتی برای گرده همایی ورزشکاران نیست بلکه نمایشی از فن آوری ها و نوآوری های معماری است.به عنوان مثال تصاویر زیر مربوط به ساختمان Green Pix در المپیک 2008 پکن است که نمای آن به زیبایی و به کمک تکنولوژی های نوین ،نورپردازی شده است.
ساختمان Green Pix در مقابل مجموعه سرگرمی Xicui در پکن و در نزدیکی محل بازی های المپیک 2008 واقع شده است .نمای تعاملی این ساختمان با سطح انرژی پایین توسط Simone Giostra و همکاران ARUP طراحی شده است.
از ویژگی های بارز این صفحه نمایش بزرگ رنگی LED که توسط سیستم های فتو ولتاییک روشن می شود علاوه بر نورپردازی نما ، داشتن تجهیزات نورپردازی هوشمند بر روی پوسته نما جهت اجرای زنده هنرمندان از چین ، اروپا و آمریکا است.
فتو ولتاییک ( Photovoltaics) یا به اختصار PV، یکی از انواع سامانههای تولید برق از انرژی خورشیدی میباشد. در این روش با بکارگیری سلولهای خورشیدی، تولید مستقیم الکتریسیته از تابش خورشید امکانپذیر میشود. سلولهای خورشیدی از نوع نیمه رسانا میباشند که از سیلیسیوم یعنی دومین عنصر فراوان پوسته زمین ساخته میشوند. وقتی نور خورشید به یک سلول فتوولتاییک میتابد، بین دو الکترود منفی و مثبت اختلاف پتانسیل بروز کرده و این امر موجب جاری شدن جریان بین آنها میگردد. میتوان فتوولتایک را در دسته فناوریهای انرژیهای تجدید پذیر (نوشو) قرار داد.
نماها اکثریت سطح پوسته یک ساختمان را اشغال میکنند. در حقیقت یک نما نخستین احساس بصری از ساختمان را به بینندگان خود انتقال میدهد و معماران بنا نیز با استفاده از نما به بیان ایدهها و ترجمه خواستههای کارفرما با زبانی ویژه از شکل و رنگ میپردازند. مدولهای استاندارد فتوولتائیک میتوانند به دیوار موجود ساختمان برای تامین نمایی موفق به لحاظ زیبا شناختی متصل گردند. این واحدها بدون نیاز به عایق به استراکچر متصل میشوند که این عمل توسط زیرسازی شبکهای در مدولهای فتوولتائیک صورت میگیرد، بنابراین سیستمهای فتوولتائیک میتوانند به عنوان بخش مهمی از عناصر نمای ساختمان مطرح شوند. چهره اصلی یک لایه فتوولتائیک به عنوان مصالح پوششی، شبیه یک شیشه رنگی است. لایههای فتوولتائیک حفاظت طولانی مدت در برابر شرایط جوی را تامین و میتوانند در هر اندازه، شکل، طرح و رنگی، برش و تهیه شوند و حتی قسمتی از نور روز را نیز به داخل ساختمان برسانند. این عناصر ساختمانی میتوانند بعنوان صفحات ساده نما، عناصر چند عملکردی برای نماهای سرد و گرم، به عنوان سیستم سایه انداز یا بازشوعمل نمایند.
نمایشگاه لوستر
درطی هفته ی طراحی میلان 2016 ، کمپانی Lasvit با ارائه ای دراماتیک از کارهای منحصربه فرد و معاصر ، کاخ تاریخی Serbelloni را روشن نموده و به تجربه و مهارتهای استادکاران شیشه گر را به نمایش گذاشته است.
کاخ سربلونی (Palazzo Serbelloni) کاخی باشکوه به سبک نئوکلاسیسم است که برای ستاره شناسی به نام سربلونی در سال 1770 با کتابخانه ای دارای 75هزارجلد کتاب بنا شده است.کمپانی جوان Lasvit اهل چک ، 4 لوستر کریستالی با کریستالهای خاص Bohemian مربوط به اواخر قرن 18 موجود در اتاق ویژه ی این کاخ به نام بال ناپلئون " اتاقی که ناپلئون بناپارت در زمان حضورش در میلان در آن اقامت داشته است " را تعمیر و ترمیم نموده است.
دولوستر کریستالی بزرگ دیگر واقع در لابی اتاق ناپلئون و نیز دو لوستر مشابه این دو با مقیاسی کوچکتر واقع در سالن Gian Galeazzo با بیش از 40 بخش و 1000 جز نیز توسط این کمپانی ترمیم شده اند.
پروژه بازسازی توسط Lasvit ترکیبی از 3 تکنیک ساخت شیشه است که عبارتند از:تولید و جابگزینی کریستالهای دست ساز بهم تابیده شده،دمیدن دستی و برش قطعات، ذوب کردن و برش قطعات درگیر به منظور بازسازی نورهای دراماتیک و بازگرداندن جلوه ی اصلی به آنها.
می توان گفت هدف از احیای لوسترها ، حفظ بخشهای اصلی با وجود ردپای تاریخی و خراش و آسیب دیدگی در آنها بوده است .به منظور اطمینان از اینکه شخصیت لوسترها حفظ شده و به آنها آسیبی نرسیده لوسترها برچیده و به جمهوری چک جایی که به نظر می رسد اولین بار در آنجا متولد شده اند انتقال داده شد و بدین ترتیب چرخه ی خلاق و تاریخی آنها کامل گشت.
علاوه بر پروژه ی احیای لوسترها ، نمایشگاهی تحت عنوان Via Lucis از کارهای هنرمندانی به نام های Maurizio Galante , Andrefu , Moritz Waldemeyer و طراحان جوان دیگری با چاشنی نئوکلاسیک و پیچ و تابهای طراحی معاصر و با بهره گیری از دانش و هنر شیشه گران کمپانی Lasvit در این کاخ به نمایش گذاشته شده است.
Moritz Waldemeyer سعی کرده است که سنت ساخت لوستر را سازماندهی کند.وی لوستری را به کمک بلوکهای شیشیه ای الماس مانند درست مانند یک جواهر خلق نموده است .بهتر است بگوییم این لوستر ترکیبی از اجزای منظم ، شفاف و هندسی برای رسیدن به کل واحد است و در مجموع با وجود منبع نور در هر قطعه ، جلوه ی نوری بی انتهایی ایجاد شده است.
Maurizio Galante دوره ی نئوکلاسیک را یک دوره ی عاشقانه دانسته و با خطوطی نرم و اشکالی ساده تفسیرنموده است .با وجود اینکه لوستر طراحی شده توسط وی به خطوط تاریخی خود وفادار مانده اند اما استفاده از لوله های شیشه ای بیانی معاصر و مدرن به آن بخشیده است.این طرح تلاشی برای ایجاد ارتباط میان گذشته و آینده است.
Lollipop نام لوستر زیبایی است که توسط Boris Klimek و با الهام از آب نبات چوبی محبوب کودکان طراحی شده است. هر چراغ به کمک صفحات شیشه ای آمورف ساخته شده است. "در فیزیک ماده چگال جامد آمورف، اَریخت یا بیریخت، جامدی است که در آن اجزای تشکیلدهنده (اتمها/مولکولها) برخلاف مواد بلورین نظم بلنددامنه نداشته و فقط نظم کوتاهبرد دارند."این مجموعه ی زیبا شامل چراغ تک ، چراغ رومیزی و چراغ آویز می باشد.
Jacub Berdych بیانی معاصر از لوستر محبوب در زمان سلطنت ماریا ترازا را ارائه نموده است.هنگام تولید و تزیین هرکدام از این لوسترهای منحصر به فرد ، Berdych پروسه ی قبل از برش نهایی و پرداخت را متوقف کرده و شیشه ی فشرده را در حالت خام که شامل لبه هایی گران باراست نمایش داده است.با انجام این کار طراح جوان حس شیشه ای را که در معرض گرما و فشار قرار گرفته اسیرکرده و حس حرکت را در آن حفظ و تقویت نموده است.اثر نهایی با استفاده از تکنیکهای پوشش فلزی شیشه ، عمق و درخشش و نمایشی رنگین کمانی یافته است.این اثر از تکنیک ساختی عالی در عین سادگی برخورداراست.
leon jakimič موسس و رییس کمپانی Lasvit می باشد.
در دانشنامه ویکیپدیا آمده است که Ossury محل امانت گذاردن استخوان و اسکلتهای انسانی است. در گذشته از استخوانهای مردگان در اماکن و ساختمانهای مذهبی به عنوان روشی برای نشان دادن شکوه و افتخار مردگان استفاده میشد. ظهور عمده این گرایش پس از فراگیری طاعون بود. از آن جا که در آن شرایط فضای کافی در گورستانها وجود نداشت، نگهداری استخوانها در کلیساها و دخمهها به عنوان رسمی جدید آغاز شد. دیوارها، ستونها، برجها، محراب و یا حتی لوسترهای مختلفی با این استخوانها ساخته شده است. این استخوانها که غالبا جمجمه هستند به راهبان، اشراف، قربانیان بیماریها و همچنین دوشیزگان باکره تعلق دارد.شاید درک اینکه چرا ossuray به عنوان یکی از جاذبههای گردشگردی شناخته میشود برای بسیاری دشوار باشد، ولی واقعیت این است که بازدید از این اماکن لزوما به معنای گرایشهای بیمارگونه و ناشی از ناراحتیهای روانی نیست. در واقع دیدن این اماکن بسته به خلقیات بازدیدکننده میتواند یک تجربه شگفتانگیز یا دلسرد کننده باشد. اما قدر مسلم این که در ورای این مواجهه مخوف با سرنوشت که در حین دیدن این استخوان ها تجربه میشود، حسی از تعالی و جریان زندگی درک خواهد شد که شاید ارزش این تجربه را داشته باشد.
استودان سدلک (Sedlec Ossuary)،یک کلیسای کوچک کاتولیک، ساخته شده در پایین گورستان کلیسای همهی قدیسان در سدلک، واقع در حومهی کوتناهرا در کشور جمهوری چک میباشد و یکی از 12 میراث جهانی یونسکو در جمهوری چک است.این نیایشگاه به سبک گوتیک ساخته شده و با استخوانهای ۴۰۰۰۰ انسان، تزئین شده است. سالانه بیش از ۲۰۰ هزار نفر توریست از این مکان بازدید میکنند.بر طبق روایات، بعد از سال ۱۵۱۱ استخوانهای انباشته شده، توسط یک راهب نیمهکور به صورتی مرتب در کلیسا چیده شد. بین سالهای ۱۷۰۳ تا ۱۷۱۰ میلادی، ورودی جدیدی ساخته شد و تعمیراتی در بنا صورت گرفت. در سال ۱۸۷۰ میلادی منبت کاری به نام Frantisek از سوی خانوادهی شوارتزنبرگ استخدام شد تا کلیسا را با استخوانها تزئین کند؛ که این تزئینات تا به حال در این کلیسا موجود است.مدیر خلاق Lasvit جهت ادای احترام به Frantisek با حک اسکلت بر روی شیشه لوستر زیبایی را به نام" یادگاری موری" خلق کرده است.یادگار موری نماد تولد و مرگ است.قطعات کوچک با شیشه تحت فشار و قطعات بزرگتر شیشه دمیده شده اند و با زنجیره از استخوان به یکدیگر متصل شده اند که نشانی از فناناپذیری می باشد.
Tac/Tile نام مجموعه ای است که توسط André Fu طراحی شده است.این مجموعه شامل چراغ رومیزی و آویز می باشد.این مجموعه با الهام از سقف معابر شهری چک ،کاشیهای سقفهای سنتی چینی ساخته شده است.
در سال 1787 میلادی در ساحل رودخانه Moldau در جمهوری چک نوعی شیشه طبیعی شفاف و به رنگ سبز پیدا شد که نامش مولداویت گذاشته شد . این کانی غیر بلورین می باشد.در ارتباط با منشاء مولداویت فرضیه های گوناگونی وجود دارد که دو فرضیه اهمیت بیشتری دارند فرضیه اول این است که مولدایت از فضای بیرونی جو به کره ی زمین وارد شده و پس از عبور از اتمسفر ، ذوب و شکل خاص و بافت سطحی ویژه ی خود را یافته است .فرضیه ی دوم برخورد یک شهاب سنگ بزرگ که باعث ذوب و پراکندگی صخره های پیرامون محل برخورد شده است ، را باعث تشکیل مولداویت دانسته است جلای شیشه ای و شیار ها مشابه با خورندگی حاصل از فرسایش ، شکل ویژه سطح خارجی مولداویت است . این کانی در جمهوری چک و نیز تایلند یافت شده و اعتقاد عمومی بر این است که این کانی زیبا دور کننده ی شیطان است .
این بیان کهکشانی توسط طراحان Lasvit به نامهای Petra Krausova ، Libor sostak تحت تاثیر مولداویت طراحی شده است.این مجسمه ی هنری بزرگ با استفاده از 1500قطعه ی شیشه ای دمیده شده سبزرنگ ساخته و برای آن 7 حالت مختلف پخش نور به کمک LED برنامه ریزی شده است.می توان گفت این بیان هنری آمیزه ای از تاریخ باستان ، طبیعت و تکنولوژی مدرن می باشد.
نورپردازی و نقش آن در طراحیها
پنجره های بزرگ و پرده های ضخیم و اغلب تیره رنگ از تناقض هایی است که حتی کودکان هم با آن سر عناد دارند. در میان آرزوهای زیر و درشت ما رویای داشتن خانه ای با پنجره های بزرگ و رو به یک منظره جا خوش کرده است. پنجره ها یا بهتر بگوییم نور طبیعی جذابیت خاص خود را دارد و هرچه زمان نیز بگذرد از گیرایی و کشش آن کم نمی شود. طرفه آنکه با وجود از دست رفتن بخش زیادی از معماری سنتی در طراحی داخلی و خارجی ساختمان های امروزی، معماران هنوز نور را به عنوان یکی از عناصر پابرجا و اصلی در سازه های خود استفاده می کنند اما ساکنین منازل و حتی ساختمان های اداری به شکلی عجیب با نفوذ آن به فضای داخلی مقاومت می کنند!
نور در تمام دوران ها افزون بر مفهوم عرفانی خود به عنوان یک ابزار زیباسازی رایگان و یک منبع روشنایی مقرون به صرفه مورد استفاده قرار گرفته. نورپردازی آنچنان با معماری سنتی گره خورده که به عنصری جداناپذیر از ابنیه تاریخی بخصوص بناهای مذهبی بدل شده است. در گذشته افزون بر زیبایی، نورپردازی طبیعی با هدف استفاده از گرما و روشنایی نور اجرا می شد. بازارها، حجره ها، خانه ها و کاخ ها و حتی حمام ها از جمله اماکنی بودند که به نورپردازی طبیعی مزین می شدند. امروزه به دلیل مشکلاتی که برای تامین انرژی وجود دارد استفاده از نور طبیعی باز هم رونق گرفته است. پنجره های بزرگ و نمای شیشه ای درحال حاضر به بخشی از طراحی سازه های مسکونی و اداری بدل شده. طراحان نیز به خوبی دریافته اند که در ساعات روز برای کاهش مصرف انرژی و جذابیت بیشتر می توان از نور طبیعی برای روشنایی ساختمان ها استفاده نمود.
در حقیقت می توان گفت آنچه که امروز به عنوان نورپردازی طبیعی در سبک های مختلف معماری مورد استفاده قرار می گیرد وامدار طرح های نورپردازی سنتی است. در این مطلب تلاش می کنیم تا به طور مختصر به نقش نور و نورپردازی در معماری سنتی بپردازیم.
تا پیش از رواج شیشه برای بهره مندی از نور طبیعی و زیبایی ناشی از آن بیشتر به ایجاد اختلاف سطوح در دیواره های خارجی ابنیه تکیه می شد. در این نوع طراحی اختلاف هایی در سطوح عمودی و افقی دیوار موجب ایجاد سایه هایی در نمای خارجی و داخلی ساختمان می شد. این شیوه هنوز هم در طراحی سنتی مورد استفاده قرار می گیرد.
بعدها با رواج شیشه در معماری به خصوص در سبک های اسلامی طرح هایی نظیر پنجره های کشویی، قوسی شکل، محوری و شاه نشین با شکل های متنوع و کاربردهای مختلف نیز مورد استفاده قرار گرفت. نکته آنکه در چنین طرح هایی شیشه های رنگی همواره نقشی محوری و کلیدی را ایفا کرده اند. سیستم نورپردازی در گذشته به اندازه ای متنوع بود که معماران آن را به گونه دیواری و سقفی تقسیم بندی می کردند و در هر مکان بنا به نیاز و نوع کاربری از نور طبیعی بهره می بردند.
مسجد نصیر الملک در شیراز ( تصویر بالا)و خانه طباطبایی ها درکاشان ( تصویر پایین ) نمونه های بارزی از استفاده از هنر شیشه کاری در نورپردازی هستند.
تاثیر نور بر نمای خارجی ساختمان
نور حتی در نمای خارجی ساختمان ها نیز ابزاری پرکاربرد تلقی می شود. از گذشته تاکنون در طراحی نمای خارجی برای تاکید بر بخش هایی از حجم ساختمان یا جلوه بیشتر آن از نور طبیعی بهره برده اند و با ایجاد فرو رفتگی ها و برآمدگی ها و ترکیب نور و سایه سعی در جلب توجه عابران و ناظران داشته اند. برای مثال به منظور نشان دادن بزرگی و ابهت یک بنا معمولا از ستون های بالا بلند استفاده می کنند. این ستون های باریک با ایجاد سایه های طویل نوعی کشیدگی را در ذهن مخاطبان تداعی می کنند.
البته در معماری جدید استفاده از بازتاب نور و کاربرد سطوحی با انعکاس متفاوت نیز مطرح شده و نقشی جدی تر به خود گرفته. در این شیوه قسمت هایی که بیشتر مورد تاکید است با پوشش های براق و فلزی که بازتاب بیشتری دارند نما می شوند. در مقابل سایر قسمت با مصالحی که از انعکاس کمتری برخوردارند پوشانده می شوند.
نقش اقلیم های جغرافیایی بر نورپردازی سنتی
استفاده از پرده های ضخیم در ساختمان های امروزی تا حدودی هم قابل درک است. در واقع آشفتگی موجود در شهرسازی عصر نوین در هیچ دوره ای از قرون گذشته دیده نمی شود. نورپردازی طبیعی و سنتی علیرغم استفاده از نور خورشید چندان بی حساب و کتاب هم نیست. در طراحی های سنتی نوع اقلیم ها بر سیستم نورپردازی تاثیرگذار است. استفاده از نور طبیعی به هر نحوی که باشد در نهایت منجر به تولید گرما می شود؛ بنابراین می توان از آن در فصول سرد به عنوان یک منبع انرژی گرمازا و رایگان بهره برد؛ به گونه ای که در این فصول نمای ساختمان باید در راستای تابش خورشید قرار گیرد تا بیشترین گرما را دریافت کند. اما این تنها یک روی سکه است! در فصول گرم به ویژه در اقلیم های جنوبی تابش مستقیم نور خورشید به داخل خانه آسایش و آرامش برای ذی حیاتی باقی نمی گذارد. پس چاره چیست؟
گذشتگان در معماری سنتی براساس نوع اقلیم، نمای خانه ها را در جهات مختلفی می ساختند و ابعاد پنجره ها را براساس میزان برودت یا حرارت منطقه طراحی می کردند. این امر موجب شده تا در مناطق مختلف ابنیه تاریخی به لحاظ ظاهری با یکدیگر تفاوت محسوسی داشته باشند. چیزی که امروزه در کمتر ساختمانی مشاهده می کنیم.